Hava

95 ... چنینگفت حوا دريــغ نمیكننــد، ولــی تمــدن كــه ماننــد انســان روح دارد و بــا اراده الهـی بهدنیـا آمـده زنـده میمانـد و ماننـد درياچـهای از ذهـب خالـص در اطـراف و اكنـاف عالـم بتدريـج جـاری میشـود تـا عصـر تاريـك را عصـر ذهبـی كنـد، در حالـی كـه درياچـهای از آتـش حسـادت و بغـض بهدنبالــش روان اســت. پــس همانطــور كــه ظهــور جديــد قلبهــا را خان ـه تكان ـی ك ـرده و آنه ـا را بهه ـم نزديكت ـر و نزديكت ـر میكن ـد، تم ـدن جدي ـد ه ـم در ظاه ـر ظاه ـر مغزه ـا را خانهتكان ـی میكن ـد ت ـا ظاه ـر و باط ـن ب ـا ه ـم يك ـی ش ـوند، و زيباي ـی درون در عال ـم ب ـرون منعكـس شـود. - چگونه ظهور جديد قلبها را خانهتكانی میكند؟ كار ظه ـور جدي ـد تابان ـدن ن ـور ب ـر قل ـب انس ـانها اس ـت. ه ـر زم ـان كــه نــور در خانــهای بتابــد گوشــه و كنــار خانــه را روشــن میكنــد و صاحبخانــه در نــور، گردوخــاك و نقــاط كثیــف را میبینــد، ايــن آگاهـی باعـث میشـود كـه در روز روشـن بـه تمیـزكاری مشـغول شـود. حـال تصـور كـن كـه بـه خانـه قلـب مـن و تـو نـور خـدا كـه همـان نـور ظهـور اسـت بتابـد و تصـور كـن كـه درآن نـور چـه عجايبـی كـه نخواهی ـم دي ـد و چ ـه عكسالعمله ـا ك ـه نش ـان نخواهی ـم داد! در ن ـور يـا قلـب را خانـه تكانـی میكنیـم و يـا از غـرور و نخـوت آنچـه را كـه در قل ـب خ ـود میبینی ـم بهن ـور نس ـبت داده و دش ـمن ن ـور میش ـويم! از ظهورات ظاهرة تمدن جديد برايم بگو! - آثـار ظهـور تمـدن جديـد در عالـم همـان آثـار ظهـورات نـور در عالـم اسـت. بهعبـارت ديگـر در نـور اشـیا جديـده ديـده و كشـف میشـود، در نــور زيبايیهــا رشــد میكننــد، در نــور زيبايــی را میبینــی، نــور م ـاده را ب ـه خورش ـید وصـل میكن ـد، ن ـور ب ـه م ـاده روح میبخشـد، نـور گرمـا را بـا خـود حمـل میكنـد، نـور عوالـم ناشـناخته را برايـت روش ـن میكن ـد، ن ـور آس ـمان را روش ـن میكن ـد، ن ـور ب ـذر را در دل زمیـن بـاز میكنـد، در نـور نوشـتن و خـط جديـد میآمـوزی، در نـور قلــم مــو را بــر روی بــوم نقاشــی میكشــی، در نــور تارهــای ســاز

Made with