Hava

161 ... چنینگفت حوا

جـدا شـوی!!

***

قلب و قلم! - چگونه نويسنده شدی؟

ســالها كتــب الهــی و آثــار حکمــا را بــاز میكــردم تــا جوابــی بــرای دردهايـم پیـدا كنـم، و جوابهـا را نوشـته و پنهـان میكـردم، گاهـی هـم جـواب و ش ـفا ب ـا ه ـم بهم ـن میرس ـیدند، ت ـا س ـرانجام از پنه ـانكاری خسـته شـدم و ازاد شـدم، ديگـر مانعـی مابیـن قلـب و قلـم مـن نبـود، وقلـم در اختیـار تراوشـات قلـب قـرار گرفـت! نفس كجا بود؟ - نفــس را هــم هــر روز صبــح و عصــر بــا شــاق ايمــان مــیزدم تــا خامــوش شــود و افشــاگری نكنــد! - شیرينی كلماتت از چیست ؟ اگـر كلماتـم شـیرين اسـت از درس انقطاعـی اسـت كـه از كتـب الهـی و آثـار بـزرگان يـاد گرفتـم! - حال شرح حال چه كسی را مینويسی؟ حـال كـه جوهـر قلمـم از تراوشـات قلـب مـن اسـت، شـرح حـال قلـب را مینويســم! *** انقطاع! آيا از اتمسفر انقطاع نفس كشیدهای؟ - چندين بار! - چه حال و هوايی دارد؟ از اكســیژن خالــص اســت كربــن نــدارد، و روح را طــوری منبســط میكنـد كـه از شـدت انبسـاط میخواهـی منفجـر شـوی، و خنـده هـم

Made with