Hava

62 چنینگفت حوا... دانـه منقبـض شـده شـكر اسـت كـه میخواهـد حـل شـود، پرچـم اسـت كـه بـا نسـیم پـرواز كـرده تـا بـه گل مـاده رسـد، حیـوان نـر اسـت كـه بدنبـال جفـت میگـردد و مـرد اسـت كـه بدنبـال زن اسـت و لحظـهای آرام نمیگیـرد، ايـن طلـب در گیـاه و حیـوان بـه تولیدمثـل خاتمـه پیـدا میكن ـد، ول ـی در انسـان بغی ـر از تولی ـد مث ـل زن و م ـرد باي ـد ب ـه مقـام خـود و ديگـری پـی برنـد. - چرا؟ برای انكه انسان روح دارد و روح میخواهد كه ابدی شود! *** مقابله با دشمن! با دشمن چگونه بايد مقابله كرد؟ - اگـر دشـمن آب اسـت هـوا شـو، تـا بارامـی از بـالای سـرت رد شـود، اگـر هواسـت نسـیم شـو، تـا او را بـا آرامـی جابجـا كنـی، اگـر طوفـان اسـت سـرت را زيـر بیانـداز، تـا از بـالای سـرت رد شـود و بهتـو آسـیب نرسـاند، اگـر سـیل اسـت سـد شـو، تـا خشـك و تـر هـر دو را بـا هـم از بیـن نبـرد، اگـر آتـش اسـت آب شـو، تـا خاموشـش كنـی، اگـر خـاك اسـت بـذر پـاك شـو، تـا در قلبـش برويـی، اگـر تاريكـی اسـت نـور شـو، تـا مشعشـع شـود، اگـر قشـون دارد محبـت كـن، تـا دل قشـونش رابربايـی، اگـر بیوفـا اسـت وفـا كـن، تـا خـود بیوفـا نشـوی، اگـر ظالـم اسـت مظلـوم شـو، تـا خـود ظالـم نشـوی! مظلوم كه صدا ندارد كه از حقش دفاع كند! - مظلـوم در ظاهـر صـدا نـدارد چـون از حقـش بـا شمشـیر نـور دفـاع میكنـد! بـاز میگويـم باتـو دشـمن اگـر خشكسـالی اسـت درخـت شـو، تـا دشـت و بیابـان را سـر سـبز كنـی، اگـر آفـت اسـت ريشـه در آسـمان برويـان، تـا از آفـت دشـمن در امـان باشـی، اگـر احسـاس اسـت بـرق شـو، تـا سـرعتت از او فزونـی گیـرد، اگـر بـرق اسـت چـراغ شـو، تـا روشـنايی او ظاهـر شـود، اگـر چـراغ اسـت روغـن شـو، تـا او را روشـن كنـی، اگـر هیـزم اسـت، تـو

Made with