ناسخ التواریخ
روحانی دگرگونی یک دستخوش گذاری
نام و زبان مسئلۀ باب های
نوشته در که است این واقع امّا . نیست محمّد حضرت
می بنیادی که است آن بر نیست نشانی آن از الصّفاء روضة و التّواریخ ناسخ سر تا سر در هرگز که باب فلسفۀ . گردد می چیز همه در نتیجه در و خداست ، هستی همۀ حقیقت اصلی قصد ً اصولا . بازیافت را خدا صفات و اسماء تجلّی توان نوشته باب های تجلّی صرف ، طبیعت و دیگران و خود در همه آنکه تا بیآفریند جامعه در را عرفانی فرهنگی که است این و مهر آنکه تا بشمارند حقوقمند و زیبا و مقدّس را کس همه و چیز همه اشیاء حقیقت به توجّه با نتیجه در و ببینند را خدا . بشود انسانها همۀ ویژگی اتّفاق و برابری و یگانگی بابی افراد به را ائمّه نام باب سپهر تصور خلاف بر که اینجاست از نمی می بالاتر بمراتب هم این از بلکه دهد می لقب اصحابش به وقتی و رود نامهای از یکی لقب این موارد اکثر در دهد می باب ، خدا نامهای به افراد نامگذاری با ترتیب بدین . خداست نکت بدین را همگی تا کوشد راستین حقیقت که دهد توجّه ه باید کس هر نتیجه در و خداست صفات و اسماء تجلّی کس همه و چیز همه حقیقت ظهور و شکوفائی جهت در که بکوشد افرا همه و کند حرکت الهی صفات یعنی خود وجود د نیز موجودات همه به نگاهشان در آ نشانه بعنوان را نها خدا از ای ّ مقد دارند. محترم و س ّ محم اسمش که را خود مؤمن هجدهمین باب مثال عنوان به ّ قد بود علی د ّ ملق وس یا کرد آ ب ّ سی نکه د دار یحیی یا نامید وحید را ابی آ ترشیزی علی شیخ نکه را نامید. بهاء را علی حسین و خواند عظیم هم ۀ در باب موارد این أت بر کید می ژرف اجتماعی و عرفانی اصل یک و نماید آ تقد ن هم زیبائی و س ۀ ّ هوی و حقیقت که چرا است هستی ت راستین ّ تجل چیز همه است یکی کس همه و چیز همه لذا و خداست ی . اما باب نمی بابیان ویژه را مطلب این . داند کتاب در برعکس می فارسی بیان گوید حروف به را چیزی هر اسم باید که آ و کرد تقسیم اسم ن آ ّ مخف را حرفی هر نگاه از فی و اسماء از یکی ً مثلا که است سنگ او مثال . شمرد خدا صفات سین در آ ّ سب ن در و وح نون آن نور را کریم آن ) (کاف گاف در و دید باید . " را ایشان فرموده اذن گردانند ظاهر خود كمال الیه بمنتهی را شیئ ّ كل كه فرموده امر خداوند را بیان اهل كه آنجائی از و كه بحرو را شیئ هر ب او اسم ف ه خو ٌ عز و ّ جل ّ الله اسماء ا را مشیّت ظهور طلعت ّ الا نبیند شیئ هیچ در نفسی هیچ كه شود نده كه ّ الا نمیشود دیده او در الله." 20 ی دیگر عبارت به بی سنگ تکه ک ع باب نظر از ارزش حقیقت که چرا است گرانقدر و زیز آ از است بازتابی ن ا سماء و خدا. صفات 4- اباحه بعنوان بابی جنبش گری
و نادانی
نمونه گاهی
این در ا شش
ّ ام . مد
سخن واریخ آ
ّ الت ناسخ در نادرست نویسی
از پیشین بحث در شش ۀ نمون تاریخ
هستیم درگیر دیگری ت
و با کنونی بحث در ض ّ عی
می خیالپردازی به مجبور را او که نماید. ّ ام ا ما
است نویسنده لاعی
بی ّ اط
مورد این در
دهد بدست او راء .
و باب از دروغین تصویری تا کوشد آ
می قصد به نویسنده مورد این در ه
ترتیب
هب ای ک ن
که را آنچه هر که است این کار این راه و کند بیزار او نهضت و باب از را خواننده که است این نویسنده نویسی
تاریخ هدف
ارائه را
منطق این گونه بهترین به که ای . واجب نه و است حرام نه که نچه
دهد. نسبت او پیروان و باب واژه
به است شده تلقّی زشت و پلید ایرانی فرهنگ در
مباح
یعنی است مباح آ
ریش و است فقهی ای ۀ
واژه اباحه
. است ی
اباحه واژه دهد گر
می
محدودی
عرص اسلامی فقه در ۀ
بشکل نه و مثبت بشکل نه نیست ن منفی. است. شده سپرده افراد دلخواه به ّ ام اباحه ا
در تکلیفی و است دم آ
خود بدست که چیزی آ
یعنی
چیز همه که معناست این به گری
یعنی است مباح یا اباحه عرصه دمی
رفتار از آ
نیست. کار در موردی هیچ در بدی و خوب یا حرامی و واجب
هی و است زاد چ
چیز همه یجه آ
نت در و
است. مباح کار همه و
، دینی
بی ئین
ً صرفا را بابی ئین آ
تا کوشیدند هدایت و سپهر گری آ
و اباحه اباحه
نهضت بعنوان باب ئین
ب تعریف ا آ
ّ معر ناموس و مال در اشتراک مهمتر همه از و ، خشونت ، غارت ، دزدی ، شهوترانی ، اخلاقی مرج و هرج ، فی
بی باریوبند
و اخلاقی و جنسی مطلق زادی
و بند و قید نوع هر طرد وان تشویق آ
بابی ئین بعن
ساختن قلمداد که ست آ
نمایند. آ شکار ا
و بابیان که
داشتند ا آن تا
بر فرهنگی پ
یک بهائیان بعد و بابیان از شان " دیگر "
ای که بود معنا این به مال و زن در کمونیزم
گیرند قرار ایران مردم لعنت .
و خشم و نفرت نوع
بهائیان آماج همه
این ت پیش ی
هدای یا و
سپهر که دانست باید امّا
است. مال در اشتراک و زن در اشتراک مفهوم دو گری
اباحه مفهوم اصلی
ۀهست
ّ حت ایران تاریخ سر
سر در که است فرهنگی برچسبی چسب ات
بر این عکس بر . ند
نی را مقوله و مفهوم و روش فرید آ
مزدک که است جهت همین به
است. شده برده بکار زادیخواه
و آ رو
پیش بویژه و ور
نو نهضتهای طرد برای هم اسلام از آ
به نه اند
نسبت ن داده
به که نچه آ
خلاف بر مزدک نهضت تردید آ
است شده تعریف . بی
گری
اباحه اد
بعنوان همواره من
و است شده نوشته او
ّ توس دانیم دشمنا ط ن
می مزدک از ما که چه هر امّا
مال. در اشتراک به نه داشت باور زنان اشتراک
و بابی نهضت . است ایران ریخ
تا لحظات تاریکترین از " "دادگر انوشیروان ط
ّ توس مزدکیان کشی
نسل و جمعی
دسته کشتار
10
Made with FlippingBook