ناسخ التواریخ
هم که بود معنا این به مطلب این امّا . شود آورده تهران به
شاه دیدار برای
آذربایجان از
دهد بدست خود آنگاه
دعوی و
انجمن حاضران و باشد سری که باید
مجلسی چنین که دیدند
می آن مستلزم را خود قدرت ادامۀ ولیعهد هم و آقاسی میرزا
و بیسواد آنچنان را باب
از خود این محاکمه
گزارش در آنکه همه از مهمتر و کند
خود دعوی استدلال
به باب که
نگذارند
شود. داده بازگشت چهریق در خود زندان به باب و نماند باقی دیدار ی
بر لزومی که ند ا
کن معرّفی بیمایه
مربوط
باب جانبه همه نواوری
با مذهبی
علما ستیز به جوان پیامبر و سنّت پاسداران میان نبرد بازتاب ی
چشمگیرترین ا
ّ ام
و د ، و
خ مظاهر دانش ر
مجلس در حاضر علماء اینستکه الصّفاء روضة و التّواریخ ناسخ گزارشهای را
هدف . شود می باب برعکس
نمایان تصویر این عکس کنیم به راجع مباحث ، معجزه به راجع
نگاه دقیقتر
گزارشها همان به
اگر امّا .
نمایند معرفی
شعور بی
نادان را و
مباحث . کرد تقسیم دسته سه به ا
ر آنها باید پاسخها و پرسش این بررسی برای
می .د گرد
علماء. ویژگی و دین با آن رابطۀ و علم معنای به راجع مباحث و کلمات و آیات بودن حجّت معجزه : می مربوط معجزه مسئلۀ به بحث اوّلین نکته . شود ای نیست تردیدی کوچکترین آن در که ای
آنکه از پس که است ن نظام دیدیم چنانکه . ند
می معجزه خواهان جلسه در حاضر دگر
می اعلان باقدرت را خود کند روحانیان
شگرف دعوی باب
شکل بدین را گفتگو این التّواریخ ناسخ . کردند درخواست ی که کرد پرسش دلیرانه و برداشت "سر آنان پاسخ در باب اینکه
خا معجزۀ یک هر ولیعهد ّ ص
میرزا ناصرالدّین و العلماء ی
و کنند
می معجزه تقاضای علماء نخست که دهد
می گزارش
ام کر چه جواب باب داشتند بیان را خود معجزۀ میرزا ناصرالدّین و العلماء نظام که بعد و "؟ خواهی ت می منفی امّا . دهد بی صحنه نوعی همه گزارشها این تردید در و شیراز در خود دعوی اوّل روز از باب . است دروغ و سازی نوشته صدها معجزه پیامبر حقانیّت دلیل که است ورزیده تأکید مطلب این بر قاطعانه و همواره جمعی و بحث هر در و خویش گوناگون بعنو معجزه درخواست و نیست آنکه از پس ً مسلّما جهت همین به . است نادرست و نامشروع پیامبر راستی گواه ان نظام علماء دیگر و میرزا ناصرالدّین و العلماء او از کرده معجزه خواست در نخست همان از قاطعیّت با باب اند ، و سؤال گو و نشانه را درخواست این نفس و کرده رد آنرا ، دانسته نامشروع را درخواست بر اهی ناآگاهی و خرد و قرآن از علماء فارسی بیان خود کتاب در باب ، ولیعهد مجلس از قبل یکسال که است ّ حد بدان تا مطلب این اهمّیّت . است کرده اعلان حقیقت می اختصاص معجزه مسئلۀ به را خود کتاب از بخش یک و دهد تنها نه بی را معجزه به ربط می پیامبر دعوی تنها و داند دلیل سخ و پیام و کلمات را پیامبر راستی می او ن پیروان بر بلکه شمارد ش ّ حق در معجزه روایت خود حرام را سا می می تأکید و زد که کند معجزه هر ب که ای ه است صحّت از خالی دهند نسبت او : ّ الكل عجز و البیان ایات و ّ الله كتاب بغیر ٌ استدل من ّ ان فی فلا بمثلها الاتیان عن له دلیل ، من و له صحّة فلا بغیرها معجزة یروی ، من و احد. یتعرّضه فلا الایات یدٌعی .. ب قریب حال ه مق ّ محل امروز انكه تا شده ظاهر ّ الله امر و است متجاوز سال سه جبل در را خود صود اید داده قرار ، كه شده ظاهر پاست بر او بر مسلمین ّ كل دین كه حجّتی آن بر انكه حال و احدی آیات این ظهور تا وحی انقطاع از بعد ب اتیان كه نشد ظاهر آ ه حجّت نوع این دیدید كه قدر همین فرماید نازل آیه نمیتواند ّ الله غیر بدانید كه نیستید بصیرت بر اینقدر و نماید یه نا قرآن او بر خداوند اسلام صدر در كه است اوّلیّه حقیقت همان این كه كنید یقین شد ظاهر نازل او بر خواسته هم حال و فرموده زل فرماید . 43 جهان دو برخورد به میتوان اینجا در را باب . کنیم توجّه معجزه بارۀ در باب نوین اندیشۀ دیگر و علما سنّتی اندیشۀ یکی ، بینی خ نفی و جنبل و جادو عرصۀ معجزه عرصۀ که چرا نیست پیامبر راستی دلیل معجزه که است این بر باور به . است علم و رد پر نظام و طبیعت قوانین هستی در خدا حضور گواه و دلیل باب باور آن طرد که غریبی و عجیب حوادث نه و است هستی شکوه نمی معجزه ً اصولا باب دیدگاه از . باشد نظام اگر . است تضّاد در خدا عدالت با مطلب این که چرا باشد پیامبر حقّانیّت دلیل تواند ح گواه همان در و هستند زنده پیامبر زندگی زمان در که کسانی تنها صورت آن در باشد معجزه پیامبر قّانیّت مکان می زندگی کنند می هستند حاضر معجزه وقوع لحظۀ در و از خارج که بشریّت تمامی نتیجه در . باشند آن شاهد خود و کنند تجربه را دلیل توانند تبعی مورد باشند می تجربه این نداده رائه ا پیامبرش درستی اثبات برای کافی دلیل آنان برای خدا یعنی گیرند می قرار خدا ض گردد. فراموش دنیا از باید هم پیامبر از پس و باشد نفر چند به منحصر باید دین نتیجه در و است می فراتر هم این از باب امّا نکته . رود نوشته در بارها و بارها که ای باب های -- یکسال که السّبعه دلائل بنام او کتاب در جمله از است شده نوشته ولیعهد مجلس از پیش -- گرفته قرار تأکید مورد این که است این است واقعیّت قرآن که است چیزی همان ً دقیقا می تأکید آن بر ً مکرّرا او از پیامبر دعوی درستی اثبات برای اعراب هرگاه که است نکته این تکرار و اثبات قرآن سرتاسر . کند می معجزه می و دهد می منفی جواب آنان به همواره و کرده سرزنش را آنان خداوند خواهند اس بشری ً صرفا محمّد که گوید ت می وحی او به که شما مانند ظاهر هم اگر که چرا است بیهوده معجزه آوردن اینکه و است کافی دلیل کتاب نزول اینکه و شود جهان مسلّم اصول از که شده تکرار بارها قرآن در آنچنان موضوع این . شد نخواهد کسی ایمان باعث بشود . است قرآن بینی
23
Made with FlippingBook