ناسخ التواریخ
آن بکفایت اقرار بر الا نیست مفری است قران به مؤمن کسیکه بر چنانچه دیگر معجزات از کند می کفایت کتاب و آیات نفس لقوم ذکری و لرحمة ذلک فی ان علیهم یتلی الکتاب علیک انزلنا انا یکفهم لم او عنکبوت سوره در فرموده نازل خداوند چنانجه یؤمنون. در تنزیل است ناطق چنانچه خود اهواء به الله رسول از نمودند می طلب چیزهاییکه شده رد موارد اکثر در قران در و ینبوعا... الارض من لنا تفجر حتی لک نؤمن لن قالوا و اسراییل بنی سوره 45 می ً مکرّرا قرآن جن همه و آدمها همۀ اگر که گوید نمی شوند جمع هم با ها یک توانند از بسیاری البتّه و بیاورند را قرآن مانند سوره سوره و است آورده آسمانی کتاب اسلام پیامبر همانند هم او که بود این باب استدلال . نیست بیش ّ خط دو یا یک تنها قرآن های می خاطرنشان او ولی . اوست دعوی صدق دلیل آیات نزول مدّت در اسلام پیامبر که سازد 23 را قرآن سال حالیکه در بیاورد می جاری قلمش از قرآن معادل روز چند مدّت در وی تواند می او امّا . نیست عربی زبانش و است ایرانی او گذشته آن از . شود نازل کتابی تأمّل و درنگ بدون و کوتاه مدّتی در نیز عربی زبان به همواره باب توسّط درنگ بدون آنهم آیات نزول سرعت . کند ا مایۀ می حاضران عجاب می ایمان او به آن نوین معانی در اندیشیدن و ها نوشته آن نزول سرعت دیدن از افراد بسیاری و شد استدلاد واقع در . آوردند که بود این باب به می اثبات اسلام که دلیلی همان می اثبات نیز او آئین شود باب نفی نتیجه در و گردد می نیز اسلام نفی مستلزم باشد. می او که چرا بود نیرومند بسیار استدلالی باب استدلال این به و اندیشه و درنگ بدون موضوعی هر در و زمان هر در توانست خود راستی گواه آنرا و آورد قلم به را عرفانی نظری نقطه از وسیعی مباحث قرآن جمله از آسمانی کتابهای و الهی آیات سبک می قرار ولیعه مجلس علمای . داد و بپردازد آیات نزول به باب نگذارند که داشتند اصرار نتیجه در و بودند باخبر مطلب این از د به و کردند قطع را او سخن اوّل جملۀ شدن تمام از پیش و بلافاصله کرد آیات نزول به آغاز باب که هنگامی جهت همین به سخره را خود استدلال باب که نشدند حاضر هرگز دیگر و پرداختند گرفت صورت مورد این در که کوتاهی گفتگوی در امّا . دهد ارائه جهان میان بنیادی تفاوت جهان و باب بینی می آشکار علماء سنّتی بینی شود. نکته اوّلین درک برای که کرد دعوت را ایرانیان باب که اینست است آشکار برخورد این در که ای حقیقت از را خود ، روحانی اوهامی زنجیر پرداخته پیامبر و قرآن و اسلام بارۀ در خود ذهن در که باز اسلام آغاز به منظور این تحقق برای و کنند رها اند می اسلام به مؤمنان اولین که بیاندیشند همانگونه و گردند در . بشنوند خود گوش به و ببینند خود چشم به نتیجه در و اندیشیدند می آنان که است شرایطی چنین توان که است این مسئله . بپردازند باب دعوی نادرستی یا درستی بارۀ در داوری به بدرستی ند خود ذهن در پیامبر زمان از خیالی دنیائی زمان گذشت از پس مسلمانان جمله از ادیان پیروان خیالی دنیای این در و پرداختند چر است آشکار همگان بر آفتاب مانند او کتاب و پیامبر حقّانیّت می زندگی معجزه از آکنده دنیای یک در همواره پیامبر که ا و کند بگونه خداست کلام عین چون او کلام نمی هیچکس که است ای نمی ادّعا کس هیچ و کند اعتراضی آن به تواند می که کند مانند تواند می آنرا همگان که است بدیهیّاتی از الهی کلام برتری و بیاورد را آن می و بینند د می نشان قرآن خود باستناد باب امّا . انند که دهد از آکنده پیامبر زندگی برعکس . ندارد واقعیّتی هیچگونه خیالی تصویر این سخره و اعتراض ، هم . اوست کتاب بر هم و پیامبر بر می اعتراض او به دائم بلکه نیست معجزه مشغول دائم پیامبر تنها نه معجزه چرا که شود نمی ای آورد قبول را او بتوانند مردم که گفته و کتاب تنها نه . کنند بی و الهی کلام را او های نمی نظیر می ادّعا ولیعهد مجلس در حاضر علماء همانند ً دقیقا بلکه دانند کنند می هم آنها که و دارد اشاره مطلب این به همواره قرآن . بسازند آیه الهی کتاب مانند توانند گفتۀ طعن و آمیز تمسخر از آکنده می نقل را اعراب آیۀ انفال (سورۀ الأوّلین اساطیر ّ الا هذا ان هذا مثل لقلنا نشآء لو گفتند می پیامبر به مکرّر که کند 31 ما یعنی ) می را قرآن مثل البتّه بخواهیم اگر داستانبافی جز چیزی قرآن این و آوریم زمان اعراب دیگر عبارت به . نیست گذشتگان های پ می را قرآن وقتی شمشیر آمدن از پیش در اسلام یامبر می را حرفهایی همان درست شنیدند مجلس در حاضر علماء که زدند می استدلال اعراب . گفتند می ولیعهد می ً اوّلا که کردند مطالب تکرار سرتاسر قرآن آنکه دوم . بیاورند آیات قرآن همانند توانند بی و گذشته پیامی فاقد و معنی می تازه و ژرف آیه انعام (سوره باشد 25 ، آیه انفال سوره ، 31 آیه نحل سوره 24 مؤمنون سوره ، آیه 83 آیه فرقان سوره ، 5 آیه نمل سوره ، 68 آیه احقاف سوره ، 17 آیه قلم سوره و 15 می گاهی آنکه سوّم .) را قرآن که گفتند می محمّد به ایرانی یک ا یقولون انهم نعلم لقد ( آموزد سوره . مبین عربی لسان هذا و اعجمی الیه یلحدون الذی لسان . بشر یعلّمه نما آیه نحل 102 اساطیر قالوا (و کنند می املا او به آنرا روز و شب و نویسند می او برای یهودیان را قران که گفتند می آنکه یا ) آیه فرقان سوره اصیلا و بکرة علیه تملی فهی اکتتبها الاولین 5 چها .) فاقد را قرآنی آیات اینکه رم استواری می کلام با و دانستند می خطاب مجنون شاعر گاهی و دیوانه را او سخره ، آیه صافات (سوره کردند 36 آیه طور سوره 29-،30 آیه اعراف سوره 142 آیه تکویر سوره و 22 به را خود حرفهای که مفتر و کذاب شخصی را اسلام پیامبر مرتب آنکه پنجم ). نسبت خدا به دروغ آیه سباء (سوره کردند می قلمداد دهد می 8 آیه فرقان سوره ، 4 .) دیگر آیه دهها و نوشته در باب . دارد نیز اجتماعی معنائی آغاز به بازگشت این می تأکید خود های درس اسلام به علی آوردن ایمان از باید که کند گروندگان اوّلین که ترتیب این به آموخت خود شغلی و سیاسی و مالی منافع اندیشۀ در اسلام به نسبت داوری در اسلام پیامبر به می آنان . نبودند می خود جان دادن دست از شاید و مالی فشار ، آزار و ستم ، مردم لعن و طعن معنای به اسلام پذیرش که دانستند
25
Made with FlippingBook