ناسخ التواریخ
آخوندهای توسّط هم و قاجار حکمرانان توسّط
هم که است خشونتی و تبعیض و استبداد نفی ، آیات حجّیّت بر تأکید در حتّی باب
است. بوده حاکم ایران بر پرست
سنّت
چیست علم :؟
ادّعای باب آنکه از پس . شود
می مربوط " "علم ماهیّت و مفهوم به گرائی
سنّت با فرهوشی نوآوری نبرد جنبۀ آخرین
سؤالات باب از آمیز
سخره لحنی با سنّت پاسداران ند
می معرّفی کلماتش و آیات را خود راستی بر گواه و اعلان را ک
قائمیّت
علماء دیدگاه از . شود
می آشکار ملایان اندیشۀ با پیامبر اندیشۀ تفاوتهای آشکارترین از یکی که اینجاست در . کنند
می " "علمی
مبتنی هم آن و ، اند
گرفته یاد ر
دیگ آخوندهای نزد در خواندن
درس اساس بر که چیزهائی همان ، دانند
می آنها که است چیزی آن علم
این از روشنی گونۀ ولیعهد مجلس در العلماء
نظام گفتۀ . است
شده پرداخته و اختراع اسلام تاریخ طول در که است علومی بر
نحو علم و
بی قرآن فهم و دانست نتوان حدیث و قرآن فهم
بی را دین علم و کنم پرسش دین و علم "از : گوید
می وی است دیدگاه
نشود." ذلک غیر و بیان و معانی و منطق و صرف 46
تأکید بارها خود های
نوشته در او . است دیدگاه این عکس باب دیدگاه امّا
آدمها از تحصیل و یادگیری توسّط و اند
شده پرداخته و ساخته آدمها توسّط یعنی هستند " علوم"تکسّبی علوم این ً اوّلا که است کرده
می بدست . است فطری علم الهی کلام و کتاب از پیامبر علم . نیست چنین این پیامبر علم امّا است قبیل این از علماء علم زمان در . نداند یا بداند نوشتن یا خواندن ً ضرورتا اینکه نه و است همین هم پیامبر بودن امّی راستین معنای و ندارد تکسّبی علم او قوا علم بنام چیزی اسلام پیامبر وابسته قرآن از اسلام پیامبر فهم لذا و نداشت وجود است آن استاد آخوندی هر که عربی زبان عد نخوانده فقه علم یا بود نخوانده قرآن تفسیر علم یا بود نخوانده منطق اسلام پیامبر ترتیب همین به . نبود عربی زبان دستور علم به ب وابسته هم اسلام و قرآن از او علم و درک و بود مجموعه پرداختۀ و ساخته که علومی این از هیچیک ه سنّت آدمهای از ای پرست علم ،ّ طب علم مورد در علماء سؤالات به پاسخ در او . است الهی فطری علم نوع این از هم باب علم . است نبوده است بوده می بیان آن مانند و عربی قواعد علم ، نجوم ع این به نیازی و پیامبرم من که داشت یکی هم من حقّانیّت دلیل و ندارم تکسّبی لوم می علم شما که آنچه از عاری که است همین می خوانید باشم. می تکسّبی را آخوندها علوم تنها نه وی که است این باب دیدگاه در دوم نکتۀ و جهل نفس مواقع اکثر در را علوم آن بلکه داند یکی که است معتقد و دانسته خرافات و نادانی این توسّط که است علم از واژگون تعریف همین ایران و اسلام انحطاط اسباب از درهم را نادانی و خرافات نظام این که است این در زیادی ّ حد تا او نظر از باب رسالت . است شده تحمیل فرهنگ بر آخوندها "علم آنکه نه دهد قرار سؤال مورد را علمشان و علماء این مشروعیّت و بشکند مورد در را آنان افکار و شمارد حقیقت را آنان " به که کند ثابت اساس این بر را خود مشروعیّت که بخواهد آنگاه و بپذیرد آسمانی کتابهای درک و حکمت و وفقه نجوم و ّ طب بگونه آنان " "علمی سؤالات سؤالاتی علماء این سؤالات . باشد داشته مطابقت آنان افکار با که دهد پاسخ ای امتحان برای که بود طلبه یک می که ای روضه ّ حق و است خوبی آخوند کند ثابت خواهد می بدرد بیابد اجتهاد یا خوانی نبود این باب ادّعای امّا . خورد ادّعای او ادّعای . آخوندهاست علم همان او علم و آخوندهاست قبول مورد آخوندی وی که قائمیّت به ادّعا این و بود پیامبری و این می علم علماء که را آنچه که بود معنا دیگر و بیاورد بار به را راستین علم که است آمده او و نیست بیش خرافات و گمان جز نامند است. شده سپری آنها علم و علماء زمان کتابهای حقیقت درک از آنها . است خرافاتی و جاهلانه برداشتی دنیا از علماء برداشت باب دیدگاه از قرآن جمله از آسمانی مجموعه بیشتر و عاجزند داده مردم خورد به قرآنی آیات تفسیر در اوهام و تحریف ای اصلی عامل یک باب ترتیب همین به . اند عقب می خرافاتی و اوهام فرهنگ همین را ایران افتادگی و ّ مستقل اندیشیدن و فکری استقلال از را مسلمانان و ایرانیان که داند نوآو و علم ماهیّت مورد در باب دیدگاه آنکه برای . بود بازداشته راستین علوم پیشرفت و فرهنگها دیگر از یادگیری و فکری ری روشن علماء می اشاره نکته چند به شود تر . کنم و تقالید باره در شک و فکری استقلال به باید دینی حقائق و دین شناسائی برای که است معتقد باب آنکه اوّل متداول باورهای می درج آنرا باب که علمی پس . پرداخت ادیان همۀ حقیقت و اصل به نگاه و فکری استقلال ، اندیشه آزادی ، قلب تطهیر علم نهد دههاهزار پرداختن با علماء . است شده منحرف و ممسوخ علماء علم توسّط اسلام که است این باب اصل این نتائج از یکی . است ً اکثرا که حدیث مبنائی خود برای اگرچه و کردند آلوده ساختگی ملحقات و اضافات نوع هزاران رابه الهی کلام پاکی بودند جعلی خدشه را قرآن و اسلام حقیقت شناسائی امّا آوردند بوجود ثروت و قدرت برای ساختند. دار دار فرق یکدیگر با کارشان طبیعی علوم و دین که است این باب اصل دیگر نتیجۀ نظریه دادن دین کار . د و شیمی و فیزیک های علوم عرصۀ به را دین که بود این ایشان ساختگی علوم و علماء تحریف و اشتباه بزرگترین . نیست ریاضیات و پزشکی و هئیت کرد استنتاج آسمانی کتابهای ظواهر و خیالبافی و قصه و حدیث از را طبیعی علوم نتیجه در و دادند انحطاط طبیعی یکی با . ند دادند قرار سرکوب و آزار مورد را علمی تجربی پژوهش و گرفتند را علم پیشرفت جلوی تنها نه آنان دین با خود اوهام کردن بی یا نتیجه در و کردند تلقّی علم معارض را دین شدند آشنا نوین دانشهای با مردم وقتی که شدند باعث بعلاوه بلکه یا و شدند دین ع ّ ضد متعصّب می بنظر که آنجا سبب همین به . نیست طبیعی علوم کارشان آسمانی کتابهای که گوید می باب . لم آدم از قرآن رسد اگرچه . آیند
27
Made with FlippingBook