ناسخ التواریخ
شاه با باب تا کرد کار همه
بود باب به خان منوچهر مجذوبیّت شاهد شدید نگرانی با که
هم آقاسی میرزا و
یافت وفات خان
نتیجه در و بدهد دست از را قدرتش آقاسی میرزا
شود باب مسحور خان منوچهر مانند نیز شاه محمد مبادا که و
نکند ملاقت
نمود. تبعید آذربایجان به را
باب
نمونۀ چهارم :
وی و شد تبعید ماکو به آقاسی میرزا
بدستور اصفهان دوران از
پس
باب
که داند
التواریخ ناسخ نویسنده ینم
در تنها اصفهان از پس باب که است این سپهر گمان
گردید. زندان و تبعید چهریق به آنگاه و بود آنجا در ماه
حدود ٩
ماکو ماهۀ
دوران آنکه حال . است خبر ٩
بی بکلّی باب آئین در دوران آن اهمّیّت
ماکو از ً اصولا و است برده بسر چهریق و
بلکه م
قائ تنها نه را خود آنجا در که سی
فار بیان بویژه بابی آئین محوری کتابهای که بود آنجا و است بابی تاریخ عطف نقطۀ
می نوشته دهد د.دگر
می دست به
احکام و شریعت و کرده نسخ را سلام نوین
ا احکام و دانسته نوین پیامبر
نویسی
ت واقع در که چون نیست آمیز مما تاریخ
مطلب این . است باب " "جنون بر ت تعجّب
هدا و سپهر تأکید ی
نمونۀ پنجم :
دو هر سکوت نیازمند ادّعائی چنین امّا . دهد سیاست و جامعه و تمدّن نیز و فلسفه و عرفان ،
جلوه دیوانه و ، نادان ، بیمایه دی
فر را باب که است آن خواستار هدایت و سپهر ک ّ خلا و باب نوین آراء بارۀ در تاب قیّت
آسمانی کتابهای تفسیر در او سخن
دعوی این به هم خودشان که دهند بعنوان را باب شد نقل ً قبلا که ای
می نشان خود
درونی تناقضهای با نویسندگان این هم مورد این در امّا . است بوده سخن
گفته همان در که کنم اشاره الصّفاء روضة نویسندۀ
گفتۀ به است لازم اوّل . ندارند باور می توصیف " مصروع کذّاب "باب می قلمداد صرع به مبتلا را این و است ننموده صرع بیماری
او آنکه یعنی کند
می استفاده مصروع واژۀ از باب جنون اثبات برای هدایت اینجا در . کند
به متّهم را باب هیچکس . باشد بخش
روشنی بسیار د
می هدایت گفتۀ این روانکاوی . نماید توان
که است ن
آ موضوع این سبب . گوید
می چنین که است الصفاء روضه نویسنده هدایت تنها
هم
جنون این را
دلیل
یک
مجنون را او نامیدند و
پیامبر دشمنان . کند می تقلید
اسلام پیامبر
دشمنان کار از
دارد
می او که داند
به مبتلا را او
. کردند که شد باعث وحی دریافت زمان در محمّد بدنی دگرگونیهای توصیف برخی
قلمداد وی بودن مصروع را وحی و دانستند صرع
" مجنون
" را محمّد اب
قرآن خود بقول . ، اعر
دیوانه را وی و خواندند
پنداشتند
صرع بیماری
همان
حجر (سوره 6-
یستهزؤن به کانوا الا رسول من یاتیهم ما لمجنون...و انک الذکر علیه نزل الذی ها .
ای یا قالوا و :
می خواندند
11 تو که براستی باشی می وحی مدعی که کسی ای که گفتند می محمد به تمسخر با اعراب که گوید می قران آیه این در ) که است نادانان سنت این که میکند بیان قران آنگاه و هستی مجنون . نمایند می مسخره را خدا رسول زمانی هر در و همواره آیه است همینگونه 38 شاعری خاطر برای را خود خدایان ما آیا گفتند می اعراب که کند می بیان که صافات سوره در کنیم؟ رها مجنون . مجنون لشاعر الهتنا لتارکوا ائنا یقولون و صرع بیماری از سخن هیچکس باب ّ حق در اگرچه است نکرده می وی که است آن گواه باب بارۀ در هدایت توسّط واژه این ذکر امّا داند اسلام دشمنان جای در پا ً عمدا او که همان و گذارده ی حرفها می تکرار را آنان . کند می ابتدا او . دارد دیگری روش سپهر می برهنه سر "با آفتاب مقابل در بوشهر زمان در باب که گوید ایستاد ب زبان و ه می خویش اوراد ا چندان . گشاد علیل دماغش که نهاد تن بر زحمت ین گشت." پریشیده مغزش و 16 امّا چون بعد اندکی می بیهوده سخنش داند بگونه است می دیگر ای می و نویسد یافت وفات کاظم سیّد که وقتی کربلا در اقامت زمان در که گوید مسجد به عبادت و ریاضت "برای باب و رفت در کوفه ٤٠ بگشت استقامت از مزاجش یکباره و کرد اقامت روز . اکنون " بخاطر باب جنون ٤٠ می قلمداد کوفه مسجد در او ریاضت و عبادت روز نادرست همگی هم سپهر سخنان این امّا . گردد بمدّت هرگز باب دیدیم چنانکه آنکه اوّل . است ٤٠ نه و نکرد اعتکاف کوفه مسجد در روز بلکه است دروغ مطلب این تنها ً اصلا او از و بوده شیراز در زمان آن در ٤ می بسر شیراز در هم قبل سال . است برده ٤٠ توسّط اعتکاف روز نخستین باب به مؤمنان از گروهی یعنی . است شده انجام کاظم سیّد شاگردان البته وصف در که حدیث دهها وجود از باید سپهر غ و عجیب فوائد اعتکاف ریب ٤٠ سنّی تفاسیر و احادیث در روزه نا باب بارۀ در آنگاه و باشد باخبر شده نوشته شیعیان و جنون و پلید را کاری چنین می انگیز . یابد می دیوانگی دلیل بوشهر گرمای در خواندن دعا که است جالب آسیبی او به آتش در ابراهیم افتادن قرآن بگفتۀ ولی شود نمی چ رساند می خود پیامبر حفظ به هم آتش وسط در خداوند که را پردازد مقام علو از که احادیثی از سپهر همینطور . کند می غفلت پردازند می دعا به طولانی مدتهای مکه آفتاب در که کسانی روحانی در بوشهر در باب که شایعه این ولی . می خویش اوراد به "زبان آفتاب مقابل طرف توسّط هم " گشاد توسّط هم و باب داران است، شده مبالغه ً شدیدا وی دشمنان یکی چیز مطلب این حقیقت امّا . او دیوانگی اثبات برای دیگری و مناجات هنگام در باب عرفان خلسۀ و جذب اثبات برای بدین است نگفته سخن کاری چنین از شیراز در باب اقامت متمادی سالهای در هیچکس همینکه . است دیگری که معناست
8
Made with FlippingBook