عبدالبهاء و تولد انسان
ﺣﻀﺮت ﻣﺴ ﯿ ﺢ از ﻓﻘﺮا ﺑﻮد ، ﻧﮫ از اﻏﻨ ﺎ. ﯿ ﯿﮔ از ﺎه ﮔﺬران ﻣ ﻲ ﻧﻤﻮد، ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎن ﻧﺪاﺷﺖ، در ﺻﺤﺮا و ﺑ ﯿ ﺎﺑﺎن ﺑﻮد... ﺣﻀﺮت ﺑﮭﺎءاﻟﻠﮫ در ﺑﻐﺪاد ﺟﻤ ﯿ ﻊ را ﮔﺬاﺷﺖ و رﻓﺖ ﯿﻣ ﺎن ﻓﻘﺮا. دو ﺳﺎل ﺑﺎ ﻓﻘﺮا ﺑﻮد. ﺑﺎ آﻧﮭﺎ ﺑﺴﺮ ﻣ ﻲ ﺑﺮد و ﺑﮫ ا ﯾ ﻦ اﻓﺘﺨﺎر ﻣ ﮐﺮد ﻲ و ﻟﻘﺐ ﺧﻮ ﯾ ﺶ را درو ﯾ ﺶ ﻓﺮﻣﻮد، ﺮ. ﯿﻓﻘ ﻲﻌﻨﯾ ﯿﺟﻤ ﻊ ﻣﺎ را وﺻ ﯿ ﺖ ﻓﺮﻣﻮد ﮐﮫ ﺧﺎدم ﻓﻘﺮا ﻦ ﻓﻘﺮا ﺷﻮ ﯾ ﻢ ﺗﺎ در ﻣﻠﮑﻮت ھﺎﺳﺖ و ﮔﻮﺳﻔﻨﺪان را ﻣﻨﺰل و ﻣﺄو ي ، اﻣﺎ ﭘﺴﺮ اﻧﺴﺎن را ﺟﺎ ي ﺳﺮ ﻧﮭﺎدن ﻧ ﯿ ﺴﺖ. و ﻓﺮﻣﻮد ﻓﺮش ﻣﻦ زﻣ ﻦ ﯿ اﺳﺖ، ﺳﺮاج ﻣﻦ روﺷﻨ ﻲ ﻣﺎه و ﺳﺘﺎره يھﺎ آﺳﻤﺎن اﺳﺖ و ﭘﻮﺷﺎﮐﻢ آﺳﻤﺎن. ﮐ ﯿ ﺴﺖ از ﻣﻦ ﻲﻏﻨ ﺗﺮ؟... ﺣﺎل ﺷﻤﺎ ﺗﺄﺳ ﯿ ﺑﮫ ﻣﺴ ﻲ ﺢ ﻧﻤﻮده «ﯾﺪ.ا 1 اﻣﺎ در وراي ﺻﺪھﺎ ﻣﺒﺎﺣﺚ و ﻣﻄﺎﻟﺐ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧ ﻲ ﮐﮫ در ﺧﻄﺎﺑﮫ يھﺎ ﻣﺘﻨﻮع در ﻲاﻟﮭ ﻣﻘﺮب ﮔﺮد ﯾ ﻢ... ﺷﺒ ﯿﻣﺴ ﻲ ﻣﺎﻧﺪ. ﺟﺎ ﯾﻲ ﻧﺪاﺷﺖ. ﮔﻔﺖ يا : ﺢ در ﺑ ﺎﺑﺎن ﯿ ﭘﺪر آﺳﻤﺎﻧ ﻲ ﯿﻃ يﺑﺮا ﻮر ﺻﺤﺮا آﺷ ﺎﻧﮫﯿ
ﯿ ھﻤﻨﺸ ﻢ،ﯿﺑﺎﺷ
ﺻﻠﺢ، ﮐﻠ ﯿ ﺴﺎھﺎ، ﮐﻨ ھﺎ، ﺴﮫﯿ
ھﺎ، ﮔﺮوه يھﺎ
داﻧﺸﮕﺎه
ﺑﺸﺮدوﺳﺘﺎﻧﮫ ﺗﻮﺳﻂ
و ﺳﺎزﻣﺎن يھﺎ
ﻣﺠﺎﻣﻊ ﻋﻠﻤ ﻲ ﻋﺒﺪاﻟﺒﮭﺎء ا ﺑﮫ را ،ﺷﻮد ﻲ ﺮاد ﻣ ﯾ
ﺗﻮان ﻲﻣ ﻲﺣﺘ
دو اﺻﻞ را در آن ی ھﻤﮫ ﻲ ﺳﺨﻨﺮاﻧ ھﺎ ﻣﺸﺎھﺪه ﮐﺮد. ا ﯾ ﻦ دو اﺻﻞ ﺑﮫ ﺷﮑﻞ يھﺎ
يﺎدﯿ ﺖ ﺑﻨ ﯿاھﻤ
ﻣﺘﻔﺎوت ﺟﻠﻮه ﺷﻮﻧﺪ ﻲ ﮔﺮ ﻣ
ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن در ﺳﺨﻨﺮاﻧ يھﺎ ﻲ و در واﻗﻊ ﻣ ﻲ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﮫ ﻲ ﺳﺨﻨﺮاﻧ ی ھﻤﮫ
ھﺎ ﺑﮫ
ﻦ دو اﺻﻞ ﺑﺮ ﻣ ﻲ ﮔﺮدﻧﺪ. اﺻﻞ اول ﻧﻘﺪ ﻋﺒﺪاﻟﺒﮭﺎء از ﻓﺮھﻨﮓ ﺗﻨﺎزع ً ﻦ اﺻﻞ اﺳﺎﺳﺎ ﺑﮫ ﻧﻘﺪ از ﻣﺎﺗﺮ ﺎﻟﯾ ﯿﺰم و ﺗﺠﺪ د ﻣﻌﻄﻮف ﻣ ﮔﺮدد. ﻲ اﺻﻞ دوم، ﻧﻘﺪ ﻋﺒﺪاﻟﺒﮭﺎء از ﻓﺮھﻨﮓ ﺗﻌﺼﺐ د ، ﻲﻨﯾ ﺑﻘﺎ ، ﻓﺮھﻨﮓ ﻣﺎده ﭘﺮﺳﺘ ﻲ رﺗﺒﮫ ﻃﺒ ﯿ ﻌﺖ اﺳﺖ. در آﻧﺠﺎ ﺳﺖ ﮐﮫ ا ﯾ و اﻧﺤﻄﺎط اﻧﺴﺎن ﺑﮫ
ﯾ ﺑﮫ ا ﻲﺷﮑﻠ
ﻦ ﻣﺮﺳﻮم و ﻣﺘﺪاول اﺳﺖ.
ﯾ و ﺗﺪ ﻲ ﻓﺮھﻨﮕ ﻲ ﭘﺮﺳﺘ ﺳﻨﺖ
1
ی ﻋﺮﻓﺎن، دﻓﺘﺮ 7 ، ص 28.
ﺧﻄﺎﺑﺎت: ﺳﻔﯿﻨﮫ در
Made with FlippingBook