نقره داغ
مهرویه مغزی
نقره داغ
پرسيد: پس منظور از شش روز خلق جهان، كه در كتب مقدسه آمده است، چيست؟ در جواب گفت: بياد داشته باش كه روزها و دقايق را تنها دراين عالم مى توان شمرد. فاصله زمانى اين عالم تا بهشت اشارات شش روز و يا شش پله است، كه همانا اسفار روحانى روح در شش جهت شمالى، جنوبي، مشرقى، مغربى، زمينى وآسمانى است. انسانى كه روحش از اقطار شش گانه بگذرد، در بهشت اشارات متولد مى شود، و اگر شك كند به اين عالم پس داده خواهد شد. ما هم در اين سفر روحانى چندين باراز أقطار شش گانه اين عالم گذشته و وارد بهشت اشارات شده و يا در آن متولد شديم، ولى چون شك كرديم ما را بعالم ماده پس دادند. تولد و مرگ ما در بهشت اشارات بمعناى تولد و مرگ ما در عالم ماده نبود، و سفر ما سفر روحانى بود، نه جسمانى. در بهشتى هم كه خدا بما وعده داده است، از تولد و مرگ و از شروع و پايان خبرى نيست، عالم انوار است و زندگى جاودانه! جوابگو نفس را تازه كرد و گفت: خدا براى أجراى اراده اش احتياج به زمان ندارد. در فكر خدا زمان و مكان يكى است، روز با شب و شب با روز يكى است، همه هستى است، نيستى نيست تا خدا از نيستى هستى بيافريند، در فكر خدا همه چيز بى حساب است، إعداد معنا ندارند، عالم خدا عالم وحدت و يگانگى افكار با قلوب، و قلوب با افكار است. زمانى كه به ارتعاشات و امواج حاصله از مشيت و يا فكر اوليه خداوند گره خورد، داخل گره تاريك شد، غيبت نورشب شدو حضورش روز و روز از شب جدا شد. اگر شروع خلقت را مشيت اوليه خداوند حساب كنى، خلقت شروع ندارد، ولى اگر شروع خلقت را پيدايش كهكشان حساب كنى، خلقت خدا هم شروع دارد وهم پايان . گفت: عمركهكشان پايان ندارد! در جواب گفت: درهمين ثانيه، كهكشانى كه تو حرفش را مى زنى، خميرو گره اش از هم باز شد، عمرش بپايان رسيد و دوباره خميرش در نور خدا و ارواح گرفته شد. در همين لحظه، كهكشانى كه تو حرفش را مى زنى، پايان گرفت وبا اراده الهى شروع شد. حال بدون آنكه سالها و روزها را بشمارى و با إعداد بازى كنى، بمن بگو كه شروع خلقت از چه زمانى
126
Made with FlippingBook