نقره داغ
مهرویه مغزی
نقره داغ
پرسيد: ولى نه تنها نقاش، بلکه همه عالم آن نقش را نقشِ آدم و ارتباط او با خدا می نامند. اگر آن نقش نقشِ خود نقاش بود، چرا نقاش نقش خود را روى سقف كليسا و در بالاى سر دعا كنندگان كشيد؟ جواب آمد: آرزوی نقاش این بود كه به مقام آدم رسد، آرزویش را در نهايت زيبائى روى سقف كليسا در بالاى سر دعا كنندگان كشيد تا آنها هم بعد از خواندن دعا همان آرزویی را كنند كه نقاش براى خود كرده بود. نيت پاك نقاش بود، و خال نيت نقاش است كه نگاهها را بطرف نقشش جذب مى كند نه زیبایی نقش آن. پرسيد: چرا نقاش آن نقش را روى سقف كليسا كشيد؟ چرا آنرا روى ديوارى از ديوارهاى كليسا نكشيد؟ جواب آمد : سقف اطاق، جلوى نور آفتاب را به اطاق مى گيرد. درعرفان، سقف اشاره به حجاب مابين نور خدا و انسان است، و ديوار هم اشاره به حجاب مابين انسانها ست، گنج در زير ديوار پنهان است و مار نفس هم روى گنج خوابيده است. پس سقف و ديوار هر دو بايد بر داشته شوند. اگر سقف را قبل از ديوار بردارى نور خدا درونت را روشن خواهد كرد و تو به آسانى ديوار را خراب مى كنى، و مار را نفس را كشته و خاكش مى كنى تا دستت به گنج برسد. كسانى بودند كه اول ديوارها را خراب كردند ولى از آنجا كه سقف سر و يا سقف فلك را بر نداشته بودند و نور خدا به آنها نمى تأبيد مغلوب مار نفس شدند، غرور، آفت جانشان شد و آنها را از ريشه خشك كرد بطوريكه عِوَض نور لايق نار شدند. جوابگو نفس عميقى كشيد و گفت: رومى مى فرمايد نور حق از شكاف قلب وارد قلب مى شود. حافظ مى فرمايد: بيا تا گل بر افشانيم و مى در ساغر اندازيم فلك را سقف بشكافيم و طرحی نو در اندازیم
52
Made with FlippingBook