عبدالبهاء و تولد انسان
اﻧﺴﺎن را ﺗﻌﺮ ﻲ ﮕﺎﻧﮕ ﯾ ﻣﻨﻄﻖ ، ﮐﻨﺪ ﻲ ﻒ ﻣ ﯾ ﻲﻌﻨﯾ اﺳﺖ.
يﺎرﯿھﺸ
روح و ھﺸ ﺪار ﯾ ﭻ ﭘﺪ ﯿ ﺑﺎ ھ يﺎرﯿ
ّ ﺷﻮد. ﺑﺮﻋﮑﺲ، ﮐﻠ ﯿ ﺖ و ﻋﻤﻮﻣ ﺖ ﯿ
ھﻤﺎﻧﻨﺪ ﻧﻤ ﻲ
ي ﻣﺤﺪود
و ﺷﻤﻮل و اﺗﺤﺎد اﺳﺖ ﮐﮫ و ﺸﮫ و ﯾاﻧﺪ يھﺎ ﻲﮔﮋﯾ روح را ﺑﺮﻣ ﻲ ﺷﻤﺎرد. آدﻣ ﻲ ﺑﮫ ﻋﻨﻮان اﻧﺪ ﺸﮫ و ﯾ روح از ﺣ ﮐﺜﺮت ي ﯿﻄﮫ
ھﺎ و ﺗﻀﺎدھﺎ ﻓﺮاﺗﺮ ﻣ ﻲ رود و ﺰ را در ﻣ ﯾ ﻲ ﺎﺑﺪ. ﻋﻤﻮﻣ ﺖ و ﯿ
وﺣﺪت اﺻﻠ ﯿ ھﻤﮫ ﭼ ي ﮫﯿ
، آزاد و ﻧﮫ ي
و ﻧﮫ ﺑ ﻲ ﮕﺎﻧﮕ ﯿ
ﻧﮫ ﺧﺼﻮﺻ ﻲ ﮕﺎﻧﮕ ﯾ ﺖ، ﯿ
اﻧﺴﺎن ﺑﮫ ﻋﻨﻮان روح و اﻧﺪ ﺸﮫ ﯾ اﺳﺖ. روح و اﻧﺪ ﯾ ﺸﮫ ﺑﮫ ﻣﻌﻨ يﺎ ﺮد و ﺑﮫ وﺣﺪت اﻧﺴﺎن ﻣﻌﻄﻮف ﻣ ﻲ ﺷﻮد. روح و اﻧﺪ ﯾ ﺸﮫ ﺑﮫ ﮏ ﻣﮑﺎن، ﯾ ﮏ ﺟﻨﺲ ﯾو ﮏ ﻧﮋاد، ﯾ ﮏ رﻧﮓ و ﯾ ﮏ ﺷﮑﻞ، ﯾ ﮏ ﻧﻘﺶ ﺑﮫ ﺧﺼﻮص ﯾ، ﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋ ﮏ ﻧﺴﺒﺖ ﺧﺎص ﺧﻮ ﺖ، و ﯿ ﮏ ﻣﻠ ﯾ، ي ﺸﺎوﻧﺪ ﯾ ﯾﺎ ﯾ ﮏ ﻗﺴﻤﺖ از ﺧﺎک زﻣ ﯿ ﻦ ﻧ ﯿ ﺴﺖ. روح و اﻧﺪ ﺸﮫ ﯾ ﺑﮫ ھﮫ ﭼ ﯿ ﺰ ﺗﻌﻠﻖ ﻣ ﯿﮔ ﻲ ﺮد و از ھﺮ ﭼ ﻲ ﺰ ﺧﺎﺻ ﯿ ﻓﺮاﺗﺮ ﻣ ﻲ رود. اﺳﺘﻌﻼء از ﻣﺤﺪود و ﺣﺮﮐﺖ ﺑﮫ ﻃﺮف ﻧﺎﻣﺤﺪود و اﺳﺘﻌﻼء از ﮐﺜﺮت و ﺣﺮﮐﺖ در ﺟﮭﺖ وﺣﺪت در ﮐﺜﺮت ﺧﺼﻮﺻ ﻲ ﺖ ذاﺗ ﯿ روح و اﻧﺪ ﯾ ﺸﮫ اﺳﺖ. در آﻧﺠﺎ ﺳﺖ ﮐﮫ در ا ﯾ ﻒ ﻧﻮ ﯾ ﻦ ﺗﻌﺮ ﯾ ﻦ، آدﻣ ﻲ ً ﺑﮫ ﻋﻨﻮان ﻣﻮ ﻲ روﺣﺎﻧ ي ﻣﻮﺟﻮد رد ﺗﻌﺒ ﺮ ﯿ زن ﺑﻮدن ﯾ ﺎ ﻣﺮد ﺑﻮدن ﻧ ،ﺴﺖﯿ ﺑﻠﮑﮫ ھﺮ دو را در ﺑﺮ ﻣ ﯿﮔ ﻲ ﮏ ﻓﻀﺎ ﯾﺎ ﯾ
ﻲﮋﮔﯾو ،ﺪﯿﺗﻘ
ﯾ ﺖ در ﯾ ﻣﺤﺪود ي ﻣﻌﻨﺎ
اﺳﺎﺳﺎ
ﺮ روﺣﺎﻧ از ﻲ
ﻗﺮار ﻣ ﯿﮔ ﻲ ﺮد. ﺗﺄﮐ ﯿ ﺪ ﺑﺮ ا ﯿ ﻦ ﺗﻌﺒ ﯾ اﻧﺴﺎن و ﻧﻔ ﻲ اﻧﺤﻄﺎط اﻧﺴﺎن ﺑﮫ رﺗ ﻌﺖ و ﯿﻃﺒ ي ﺒﮫ ﺗﻨﺎزع ﺑﻘﺎ ﺷﺎﻟﻮ يھﺎ ﻲ ﺳﺨﻨﺮاﻧ ي ده
ﻋﺒﺪاﻟﺒﮭﺎء در ﻖ اﺳﺖ ﮐﮫ ﻋﺒﺪاﻟﺒﮭﺎء ﻓﺮھﻨﮓ ﺗﻌﺼﺐ و ﮐ ي ﯿﻨﮫ ﺰم ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮ و
ﻏﺮب اﺳﺖ. از ھﻤ ﯾ ﻦ ﻃﺮ ﯿ
ﻓﺮھﻨﮓ ﺑ ﻲﻌﻨﯾ ﻲ ﮕﺎﻧﮕ ﯿ
ﻲ ﻣﺬھﺒ ، ﻓﺮھﻨﮓ ﻧﺎﺳ ﯿ ﻮﻧﺎﻟ ﯿ ﻓﺮھﻨﮓ اﺳﺘﻌﻤﺎر و ﺳﻠﻄﮫ ﯾﻲﺟﻮ ﻗﺮار داده و ﺑﺎ ا ي ﻦ ﻧﻘﺪ ﯿ ﻦ ﭼﻨ ﯾ ﺑﮫ ﺣﺮﮐﺖ در ﺟﮭﺖ ﺗﺠﺪد ﯿ راﺳﺘ ي
، ﻓﺮھﻨﮓ ﻧﮋادﭘﺮﺳﺘ ﻲ ، ﻓﺮھﻨﮓ ﻣﺮدﺳﺎﻻر و ي
ﻲﺴﺘﯾﺳﺎد
را ﻣﻮرد اﻧﺘﻘﺎد ﺗﺠﺪد ﻏﺮﺑ را ﻲ
ﻦ و اﻧﺴﺎﻧ دﻋﻮت ﻲ
ﺪ. ﯾﻧﻤﺎ ﻲﻣ
ﯿﺗﻌﺒ ﺮ روﺣﺎﻧ ﻲ از اﻧﺴﺎن در ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ آﺛﺎر ﺑﺎب و ﺑﮭﺎءاﻟﻠﮫ ﻣﻮرد ﺗﺄﮐ ﯿ ﺪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﮫ اﺳﺖ. د ر
Made with FlippingBook