نقره داغ
مهرویه مغزی
نقره داغ
از سئوال معلوم شد كه تا اين لحظه شنونده داستان با چشم گوينده داستان، بهشت اشارات را تماشا مى كرده است نه با چشمان خودش . قصه گو هم متوجه شد كه او و شنونده داستانش نشده اند، ولى به روى خود نياورد و گفت: " ما " هنوز در اين سفر روحانى در بهشت اشارات چشمه کوثر را مى بينى. در چشمه كوثر عِوَض آب، نور مى جوشد. چشمه كوثر در بهشت اشارات، اشاره به قلب خداوند است. حال چهار رودخانه را مى بينى كه از چشمه كوثر و يا قلب خداوند جارى مى شوند. اين چهار رودخانه اشاره به چهار شاهرگ اصلى قلب خدا هستند، كه از قلب خدا جارى شده و به قلب خدا باز مى گردند. اين همان رودخانه هائى هستند كه در كتاب مقدس به ما وعده داده شده است. چشمه كوثر و رودخانه هائى كه از آن جارى مى شوند، اشاره به حقيقتى هستند، كه كلمات و زبان قادر به توصيف و تشريح آن نيستند، و پيامبران الهى با ذكر اين اشارات انسان را بطرف حقيقت، كه در پشت پرده پنهان است، مى كشانند. حافظ در يكى از اشعارش مى گويد مى خواهد مانند ذره چرخ زنان تا لب چشمه خورشيد درخشان برود. اين چشمه اشاره به چشمه کوثراست. از این چشمه چهار رودخانه جاری می شود . اولین رودخانه، رودخانه آب حیات است که نزديك ترين رودخانه به شمس حقيقت است و زندگان از آن مى نوشند. پرسيد: چگونه آب مى تواند در دل خورشيد دوام آورده و بخار نشود؟ قصه گو گفت: خورشيد، يك كره آتشين است. ولى اگر اراده داشت با اراده خود از دو آتش آب درست مى كرد تا آتش درونش را تخفيف داده و آرامش گيرد. زمانى كه اراده شمس حقيقت بر اين قرارگرفت كه انسان را خلق كند ، ازآتش عشق دل خود دو آتش ساخت، دو چشمه " آتش را با هم آميخت و آب حيات را ساخت ، آب حيات از قلب شمس حقيقت، ، جارى شد، وخدا از انسان خواست از آن بنوشد تا ابدى شود. " کوثر پرسيد: خدا از چه آرامش مى گيرد؟ قصه گو در جواب گفت: هر زمان كه خدا نگاهش به تصويرش، كه سرالله هستند، مى افتد
100
Made with FlippingBook