نقره داغ
مهرویه مغزی
نقره داغ
است و ما هم در اطاق را محكم بستيم. بهمين خاطرعطر گلها را بعد از رفتنشان از اطاق استشمام مى كنيم. چگونه مى توان عطر ارواح را بعد از صعودشان از اين عالم، در اين فضاى نامتناهى استشمام كرد؟ قصه گو، كه جوابگو شده بود، در جواب گفت: اين فضاى نامتناهى و اين كهكشان را كه مى بينى وسعتش در مقايسه با وسعت فضای عالم ارواح، از اين اطاق بمراتب كوچكتر وبه اندازه فضاى انتهاى سوزن است. پس اگر بتوانى عطر گلها را بعد از رفتنشان در اطاق كوچك استشمام كنى، اگر حواس روحت در اين عالم فعال شده باشد، تو هم مى توانى عطر ارواح را در اين فضاى به ظاهر بى انتها، ولى در حقيقت بسيار كوچك، استشمام کنی، و طعم ارواح را هم بچشى. فوراً پرسيد: طعم ارواح ؟! در جواب گفت: بله طعم ارواح! همانطور كه حرف طعم دارد و شيرين و گاه تلخ مى شود، ارواح هم طعم دارند ولى آنها يا شيرين هستند ويا بى طعم، چون تلخى به عالم ارواح راه ندارد. پرسيد: چگونه مى توان طعم ارواح را چشيد ؟ قصه گو متوجه شد كه با زدن اين حرف بايد جوابگوى حرفش شود، در غير اينصورت شّك سد راه اين سفر روحانى خواهد شد. پس در جواب گفت: زمانى كه كلمات الهى را مى خوانى، اگر از كلمات رد شده و به روح كلمات، كه مابين كلمات حركت مى كند، واصل شوى مزه و طعم روح كلمات الهى و يا شراب الهى را خواهى چشيد......اگر در اشعار شاعران رقص كلمات و امواج را ديدى، به روح شاعر و عارف كه ما بين كلمات حركت مى كند نزديك شده و مذاقت از آنچه می بینی و مى خوانى شيرين خواهد شد ، بعبارت ديگر طعم شيرين روح شاعروعارف را خواهى چشيد. پرسيد: شيرينى مذاق من چه ربطى به طعم روح شاعر دارد؟
115
Made with FlippingBook