نقره داغ
مهرویه مغزی
نقره داغ
حالشان از اين يادآوريها سخت دگرگون شده بود، كرد و گفت: نگاه كنيد. مرا نگاه کنید، ببینید عشق آدم بر سرم چه آورده است. آدم را ببينيد بر سر " " عشق چه آورده است! در اين هنگام حوا چهره اش را متوجه چهره ديگرى از هزارچهره نسل آدم كرد، تا حرف دلش را بزند. اين بار چهره اش را متوجه آدمى كرد كه در حكم عاشق به عشق حوا خيانت كرده بود، و داد سخن داد و گفت: جفت گيرى بدون عشق، در شان حيوانات و باعث خجالت روح انسان است. خدا تقّدس را در خارج از بهشت از انسان گرفت و در عوض اراده را به او عطا کرد، ولى از انسان خواست كه اراده اش را فداى عشق كند تا پاك و از جمله مقدسین شود. ولی تو اراده ات را فداى عشق نکردی و با اراده خود از دایره عشق و دايره مقربان الهى خارج شدى. پس بدان که " روح تو درعوالم بالا از ارتباطش با تن تو و اراده تو در اين جهان خجالت خواهد كشيد. حوا نفس عمیقی کشید و ادامه داد و گفت: آيا مى دانستى بهشت هم مانند آسياب چرخ دارد و چرخهايش با عشق مى چرخند؟ آيا مى دانستى جهنم هم مانند آسياب چرخ دارد و چرخهايش با خيانت در عشق مى چرخند؟ آیا می دانستی که تو با خيانت درعشق، چرخهاى جنهم را به گردش در آوردى؟ تو روحت را به يك درهم فروختى، وبراى شيطان آئینه شدى، تو از خورشيد فرار كردى، غافل از آنكه اتم نمى تواند از خورشيد فرار كند، تو لگد به شيشه هستى خود زدی، شیشه را شکستی و شراب عشق را تلف كردى، تو هشت تا بهشت و آسمان را با چهار وجب خاك مكان عوض كردى. غافل از آنكه نورِ زمان، كه از اراده الهى ظاهر شده است، در مكان به تو رسيده و حساب تو را خواهد رسید. تو تيرعشق را از كمان ترس به مسافات دور پرتاب مى كردى، غافل از آنكه گنج عشق در زير پاهايت بود. تو لباس قرمز عشق را در تن من نديدى، چون ترس چشمانت را پوشانده وترانابينا كرد ه بود.
153
Made with FlippingBook