نقره داغ
مهرویه مغزی
نقره داغ
گوهرش را مى داند و آن را دست هر قدر ناشناسى نمى دهد. از كيميا گرشدن و از رمز كيميا پرسيد. جواب آمد: از رمز كيميا خبر ندارم. راز كيميا هم بايد در نَفس پاك كيمياگر باشد، چون نفس پاك کیمیاگر است كه مس وجود را طلاى ناب مى كند. از کیمیاگری پرسیدی، براى آنکه انسان كيمياگر شود نفَسش بايد پاك شود. پرسيد: چگونه نَفس را پاك كنم تا كيمياگر شوم؟ در جواب گفت: اگر هواى كيمياگر شدن در سر دارى بايد از فكر ساختن طلا براى منافع مادى در آئى، زبانت را هم از زهر عنصر ماده پاك كنى، نفسى به انقطاع از جهان ماده كشى تامرگ را بدون آنكه بميرى تجربه كنى واز اكسيژن انقطاع و از هواى ملكوت نفس كشى تا دوباره زنده شوى، در اين ره هزاران بار بميرى و زنده شوى تا قلب مسى و يا نقره اى تو بتدريج تغيرماهيت داده و طلا شود. بعبارت ديگر مرگ و زندگى دست بدست هم می دهند تا ماهيت عناصر قلب مسى و يا نقره اى ترا عوض كرده و آنرا طلا و طلا را براى شراب الهى جام كنند، تا جام قلبت از شراب الهى پرو لبريز شود و نَفس تو هم پاك و كيميا. كيميا ماهيت عناصر را عوض كرده و مرده ها را زنده كند، و تا زمانى كه كيميا و نَفس پاك، پيش تو امانت است تو هم كيمياگرى. باز از كيمياگران پرسيد. جوابگو جواب را جور ديگرى داد و گفت: همه كيمياگرو صاحب كيميا (نفَس) هستند، همه اكسيژن هوا را مى گيرند و به درون ريه ، و عوض " اكسيژن " ها فرستاده و وزندگى مى يابند. ولى تا زمانى كه در عوض اكسيژن انفاق نکنند، كيميا و نَفس آنها بر اجسام و اجساد بى اثر خواهد ماند. " زندگى " زندگى، جوابگو ساكت شد، نفس عميقى كشيد، و در تعريف كيمياگر گفت:
26
Made with FlippingBook