نقره داغ

مهرویه مغزی

نقره داغ

قصه گو در جواب گفت : ما در عالم اسما ، اشارات و رنگها زندگى مى كنيم، عالمى كه نور بى رنگ رنگين كمان مى شود، عالمى كه آب حيات بخش است، عالمى كه شير غذاى لازم براى نوزادان و حتى بزرگ سالان است، عالمى كه عسل مزاقمان را شيرين مى كند و شراب هم مستى مى بخشد. پس پيامبران الهى چاره اى نداشتند جز آنكه تصوير بهشت را طورى براى انسان ترسيم كنند، كه براى او قابل فهم شود. يعنى از چهار عنصر حياتى زندگى انسان در اين عالم، چهاررودخانه بهشت را ترسيم كردند، كه رودخانه هاى آب حيات ، رودخانه شير، رودخانه عسل و رودخانه شراب بودند، تا شايد انسان از اشارات پى به حقيقت برد، از إشارات بگذرد، تصوير را پاره كند و به بهشتى كه خدا وعده داده است، وارد شود. قصه گو، كه مرتبا جوابگوى حرفهايش مى شد، براى آنكه داستان گره دل حوا در ميان سوْال و جوابها گم نشود در دنباله سفر به بهشت اشارات گفت: حال ما پشت در بهشت اشارات هستيم، ولى چون قرار نيست وارد بهشت خدا شويم، صرافان وجود مارا محّك نمى زنند ولى اراده، كه مانند يك بقچه سنگين روى شانه هاى ما سنگينى مى كند ، را از ما مى گيرند تا سبك شويم، در بهشت اشارات را بروى ما باز كرده و با مهرباني بى حد و اندازه به ما خوش آمد گفته و مى گويند كه نگران اراده و عصاى دستمان نباشيم، چون در بهشت اشارات اراده و عصاىِ دست كار نمى كند و ما چون با نيت پاك براى تحقيق آمده ايم به آن احتياج نداريم . های گلهاى ‌ سرالله هم همراه ما هستند. با اجازه ايشان وارد باغ بهشت اشارات مى شويم. باغ بى نظيرى را مى بينيم كه در طبقات مختلف و بى شمارى روى هم قرار گرفته اند. گلها در نوع، رنگ و زيبایى بى نظيرند. در بهشت اشارات چون اراده نداريم، به پا هم براى راه رفتن " ما " احتياج نيست. درهوا معلق مانده و منبسط مى شويم، واز شدت انبساط خاطر من و تو مى شويم . ارواح را مى بينيم كه مانند ابراز داخل يكديگر رد شده و عطر همديگر را بو مى كنند، ولى از آنجا كه ما هنوز روح نشده ايم، ما را بو نمى كنند. شايد بخاطر اين باشد كه عطر وابستگى به عالم خاك از ما بمشامشان مى رسد.... شاید ، نمى دانم. باهوشان، كه با هوش قلبى به بهشت اشارات سفر مى كنند، زمانى كه از عطر و هواى بهشت اشارات استشمام مى كنند بى هوش مى شوند. ما هم چون با هوش قلبى به اين سفر روحانى رفته ايم، به محض آنكه از هواى بهشت و از عطر گل ها نفس را فرو مى دهيم، بى هوش

98